راز سر به مهر...

متن مرتبط با «ستون» در سایت راز سر به مهر... نوشته شده است

بی ستون کو...

  • بی ستون گشت بسی خسته و سرگردان پس از آن تیشه زنی ها که بر وی بزد فرهاد او چنین دید که عالم همه سرتا پا عشق است او چنین دید که انسان ها همه سان انسانند او ندانست که روزی برسد در پس آن که نه حکاکی عشق بر دل او ره ساز است عشق به یکباره دگر درگون شد و بگوید از تیشه ، که بتنها شکند قند هزاران دل عشاق را عشق منسوخ شد و رخت بربست آدمی نیز به یکباره عوض شد نظرش او نه عشق و نه فرهاد و نه شیرین و ندید بیستون محو تماشای دغل کاران شد بیستون هست ولی با دلی بشکسته ز جور دگران که فقط نامی برند از مهر و صفا آن هم بدروغ ,ستون ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها