راز سر به مهر...

متن مرتبط با «اولین پرواز آلمان به مشهد» در سایت راز سر به مهر... نوشته شده است

در انتظار بهار...

  • دوباره بهار با همه خاطرات کودکی و این بار چون بعد از کودکی با بوی پاییزی.بهارتان شاد, ...ادامه مطلب

  • نه این بهار نه آن بهار...

  • افلاکیان با خاکیان ، اندر سرای شاکیانبا هر نفیر پاکیان،سوری نهاده ماکیانبلبل به رسم بلبلان،با شور و مستی بی امان چهچه زنان ، پرپر کشان ، خواند به گوش عالمان،آمد دگر باره بهارنه این بهار ، نه آن بهار ، با هر گلی غنچه زنان ، هم بوی عنبر هم طرب ، شادی فرو آورد فر ، روی نسیم بر ساغرانای ساغر خوش خوش بدست،اینک تو پر کن ان قدح ، میلم به می آمد دگر ، تا آن ره پر تیره را پر نور و روشنتر کنم خودم, ...ادامه مطلب

  • شنبه ها...

  • به شنبه های من رنگ بزن هیچ شنبه ای بدون رنگ حضورت بخیر نیست!     لیلا مقربی, ...ادامه مطلب

  • پرواز او...

  • گفتم بجز پرواز او ، وان نغمه های ساز اوبا شور بی آغاز او ، در هر زمان معنای او او را به رخت آتشی ، با چلچراغ سر خوشیاز کوی تا بالای مو ، دارد فضای بس علو آمد به ره روزی دگر ، آن روز دیگر هم برفتتا کار خود کامل شدی ، انسان بدینسان آن شدی من میروم دیگر زمان ، رختم بمانده در مکانرختم بپوشید همرهان ، تا باز گردم همزمان   از خودم       پاسخ: گفتم بیا پرواز کن ، وان نغمه هایت ساز کنبا شور بی آغاز من ، در هر زمان معنای من من را به رخت آتشی ، با چلچراغ سر خوشیاز کوی تا بالای مو ، دارد فضای ناب من آید به ره روزی دگر ، آن روز دیگر هم برفتتا کار خود کامل شدی ، انسان بدینسان,پرواز اکراین,پرواز انور ایر,پرواز اونور ترک,پرواز اوج,اولین پرواز آلمان به مشهد,flight اون لاين,اوستا پرواز,اوج پرواز صادق,flight اون لاين مترجم,اوین پرواز ...ادامه مطلب

  • سلام به بهار...

  • ای بهارک اندکی اشعار گو                            ذره ای از هجر آن احجار گو کان سماوات و فلک کی دیده ای                         با نسیم عاشقانه راز گو من ندیدم جز نام زیبایت به چشم     از شفایی و سلیم و مولوی هم باز گو,سلام به بهار,سلام به فصل بهار ...ادامه مطلب

  • از الهه بهشتی...

  • صدای قدم هایش را می شنوی؟ می گویند او دست پرورده ی شیطان است. هنوز هم او را به خاطر دارم. پس این مصیبت کی به اتمام می رسد؟ چرا نمی گذارد راحت باشیم؟ چرا همیشه باید داغ این ننگ کهنه را با خود ببریم؟ مگر گناه ما چیست؟ جز اینکه انسان شدیم؟ جز آن که فراموش کار شدیم؟ جز آن که گاهی حتی خدا را هم از یاد بردیم؟   آیا این پایان همه چیز است؟ یا این که خدا باز هم کمکمان خواهد کرد؟ باز هم چشم هایش را به روی حقیقت خواهد بست و ما را خواهد بخشید؟   من حتم دارم که روزی تمام این رنج ها پایان خواهد پذیرفت. و ما دیگر این درد را هرگز احساس نخواهیم کرد... من حتم دارم که خدا خواهد پذ, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها