نخواهیم ماند...

ساخت وبلاگ

کتابی را بخوانید که انسان را
بگذارید جوری دیگری بگویم، شاید بخاطر داشته باشید قصه هایی را که مادرها و مادر بزرگ ها، در شب برایتان تعریف می کردند.
شاید نسل به نسل به آنها رسیده باشد، شاید هم ابتدا به ساکن از خود تعریف می کردند، بیشتر مواقع پیش از آنکه قصه به پایان برسد ، خوابیده بودیم و فردا شب آنها اگر ذهن یاری می کرد تقاضای همان داستان نیمه تمام را داشتیم،شاید اگر شانس یاری می کرد آخر داستان را می شنیدیم و.به خواب شیرین کودکی فرو می رفتم، شاید هم مجددا قبل از اتمام قصه به خواب می رفتیم و اینبار دیگر تقاضای قصه خواب آور دیگری را می نمودیم.
براستی خواندن داستان به چه منظور است؟
چرا کودک به زبان کودکانه نباید داستانی را بشنود که پس از شنیدن آن دقایقی به فکر کودکانه فرو رود؟
آیا در نقاط دیگر جهان هم همین گونه است؟!نمی دانم...
درسته داستانی را بخوانیم که ما را بیدار کند ، نه به خواب ببرد، قصه های تکراری عشق، جنایتهای متعارف که پیشتر در صفحات روزنامه چشم را به خود معطوف می کرد،داستانهایی که پایان آن را در همان فصل اول پیشگویی می کنیم...، این ها داستان هایی هستند که به بیداری ذهن کمکی نمی کنند.
راستی شما برای فرزندان خود چه داستانی می گویید؟
تا کنون شده قصه ای از نظامی بگوبید؟
چرا باید فرهاد برای عشقش که در واقع متعلق به دیگری بوده کوه را حکاکی کند.
آیا شما حاضرید دلبندتان چنین کند؟
به او چه پیشنهادی می دهید؟
چگونه نتیجه منطقی را می توانید از فرزند خود جویا شوید؟
آیا فکر نمی کنید خیلی از مسائل لاینحلی که با آن مواجه هستیم، تاثیر ناخواسته قصه های کودکانه باشد!
فراموش نکنید یک کودک کوچک بیشتر به این چرا ها فکر می کند، در او نهادینه می شود، حرفی ، سختی تازه برای کودک خود ندارد که بگویند، خانه آخر او را به مهد کودکی می فرستیم که آموزگاران آن نیز روش تفکر صحیح کودکانه را از مادران و مادربزرگ ها آموخته، یا از کسانیکه قصه های جدیدی را بر مبنای همین تعابیر نگاشته اند، اساتید و روانشناسان کودکان چه؟
چه تفاوتی بین آموخته های آکادمیک و کودکانه قائلند؟
و شما دوست گرامی هم خود و هم دیگری همان کتابی را دوست دارید که یکی دو قرن پیش نیز والدین می خواندند، در این میان کسانی مثل صادق هدایت، فرقی ...، نیز بوده اند، اما تفاوت مهمی دارند و آن اینکه با فرهنگ جدید غرب یا شرق نیز آشنا شده، هنر نقد و تحلیل را آموخته ، اما در هر حال آن داستانهای خواب آور هنوز که هنوز است بخشی از نگاشته های خواسته یا ناخواسته آنها است.
ذهن انسان یا به عبارتی مایه NLP انسان از دو بخش آگاه و ناخود آگاه تشکیل شده، که حسن ضمیر ناخود آگاه این است که object ها ، یا اشیا قابل ملموس را با subject ها ، یا تصاویر ساخته شده تلفیق نموده و آخرین تصویر ذهنی را ملاک قرار می دهد.
تقاضایی از شما دارم
*به هیچ عنوان به یک فیل قرمز رنگ که دارای سه عاج هست فکر نکنید، اصلا فکر نکنید*

راستی شما واقعا فکر نکرده و ان را در ضمیر نا خود آگاه شبیه سازی نکردید؟
بعید می دانم.
از اساتید بزرگ تقاضا دارم ضمیر ناخود آگاه ما را به سمتی سوق دهند که ما را از خواب چند ساله بیرون بیاورد.
شک نکنید که آموزش و مطالعه اگر مثل قدیم باشد ، با هر نوع تکنولوژی باز همان انسان های چند قرن پیش خواهیم ماند.

نخواهیم ماند؟

راز سر به مهر......
ما را در سایت راز سر به مهر... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shooridedelana بازدید : 150 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت: 12:26